شقایق ها روزی میمیرند وگل ها پژمرده می شوند اما....
من تو را فراموش نخواهم کرد
چ زیبا بود لحظه اشناییمون و چ غم انگیز بود ک در
فراغ یار اشک میریختم چ زیبا بود واژه محبت و چ
زود گذشت عشق بی پایان
اری من ان زمان ک دفترچه های دلشکسته را ورق
میزدم ب یاد اون همه بی وفایی افتادم.
و این بود سوالی ک هرگز جوابش را پیدا نکردم
انان ک بودنم را قدر نمیدانند رفتنم را خیانت میشمارند
دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا
دل شکستن کار اسانی است حرفش را نزن
خورده ای سوگند روزی عهد مارا بشکنی
این شکستن نامسلمانیست حرفش را نزن
حرف رفتن میزنی وقتی ک محتاج توام!
رفتنت اغاز ویرانیست حرفش را نزن
داداشی غصه نخور زندگی جذر و مد داره
دنیامون ی عالم ادم خوب و بد داره
داداشی غصه نخور دنیا پناه ادماس
تر و تازه موندن گل مال اشک شبنماس
داداشی غصه نخور خاطره هامون کودکن
تو ی این قصه دلا, ی وقتایی عروسکن
داداشی غصه نخور زندگی بی غم نمیشه!
اونی ک غصه نداشته باشه ادم نمیشه
داداشی غصه نخور دنیا رو بسپار ب خدا
هردومون دعا کنیم منم جدا تو هم جدا
ان کس ک میگفت دوستم داره عاشقی نبود ک
ب شوق من امده باشد رهگذری بود ک روی
برگ های خشک پائیزی راه می رفت
صدای خش خش برگ ها همان اوازی بود ک
من گمان می کردم میگوید
دوستت دارم