سلام

 سلام  بهونه ی قشنگ من 

 

برای زندگی اره بازم منم همون دیوونه ی همیشگی 

 

فدای مهربونیات چ میکنی با سرنوشت دلم برات تنگ شده 

 

بود این نامه رو واست نوشت 

 

حالا اگ منو بخوای روی گل های قالی ام 

 

جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه 

 

نمی دونی  

 

دلم چقد تنگ برای دیدنت  

 

برای مهربونیات   نوازشات   بوسیدنت 

 

فدای تو ی وقت شبا بی خوابی خستت نکنه 

 

غم غریبی عزیزم سرد و شکستت نکنه 

 

چادر شب لطیفت و از رو شبا پس نزنی 

 

تنگ بلور اب تو ی وقت بی غافل نشکنی 

 

اگ برات زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون

نظرات 1 + ارسال نظر
مهران همون خداییش 1391/10/11 ساعت 23:30

مثله خودت قشنگ بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد